aramesh

aramesh

ارامش
aramesh

aramesh

ارامش

عجیب‌ترین قسمت طرز فکر ما، روابطمون و چگونگی‌ شکل گیریشونه...
چطور یه عده خوبن... یه عده بدن...یه عده رو دوست دارم...یه عده از من خوششون نمیاد؟
بیا یه لحظه فکر کن... به اونایی که تو زندگیت هستن...به اونایی که باهاشون خوبی‌...همه چیز بینتون عالیه و هیچ مشکلی‌ هم نیست ... صمیمیترین دوستت ... خونوادت ... یا احتمالا خاطرخواهی که دوست داره...
حالا به اونی‌ فکر کن که احتمالا به نیتش داری این متن رو میخونی‌ ... که ظاهراً بینتون خوب نیس...
چرا اینطوریه؟چرا یکیو که هیچ تلاشی واسش نمیکنی‌ داری؟و اونی‌ که اون همه میخوایش رو نداری؟؟
خوب احتمالا نمیخوای از اون جمله های معروف شریعتی‌ بگی‌ که "کسی که شما را دوست می دارد شما او را دوست نمی دارید...کسی که شما دوستش می دارید...."
چون میدونی‌ که ناخوداگاهت چه کارایی بلده ....
پس بیا با توجه به چیزهایی‌ که گفتم یه بررسی کن:
اگه رابطه‌ای خوب نیست ... اگه می‌تونه بهتر باشه ... اگه می‌خوای و نمی‌شه ... فقط دلیلش تویی .. تویی که هم فرکانس با اون آدم نیستی‌...
از یه عبارت جدید استفاده کردم ... هم فرکانس بودن
درسته اون میلیونها احتمال مختلف از یه رویداد ... ذهن ما اون دسته ای رو جدا می‌کنه که باور داره .... که تجسم کرده ...که حس کرده ... و از نظر فیزیکی‌ باهاش هم فرکانس شده...
حالا می‌خوام اینجوری به قضیه نگاه کنی‌ ...
اگر کسی‌ هم فرکانس تو نیست .. تقصیر اون نیس... تویی که با حسّ بد .. با فکر دست یافتنی نبودن ... خیال بد بودن .. تهمت‌های ناروا تو خیالت ... شک کردن و حسادت و عیبجویی و...ازش دور شدی ..
نگو نه ، که امکان نداره به کسی‌ شک کنی‌ و شکت به حقیقت نپیونده ...
امکان نداره بد بگی‌ و اون بدیها پیدا نشه ...
امکان نداره فکر کنی دوست نداره و داشته باشه ...
امکان نداره حس قربانی شدن داشته باشی‌ و توی رابطت قربانی نشی‌ ...
امکان نداره قدرشناسش باشی‌ و نمک نشناس باشه ...
و در آخر امکان نداره ذهنتو با فیلم‌ها و جمله‌ها و کتابهای منفی‌ پر کرده باشی‌ ... و ناخوداگاهت اون یافته‌ها رو به تجربه تبدیل نکنه:)
عزیزم از این به بعد فقط حق داری وقتی‌ ازش بد بگی‌ که خودش می‌شنوه...
رویا پردازی و فکر کردن بهش؟؟
فقط در صورتی‌ بهش فکر میکنی‌ که فکرت مثبت و سازنده باشن ...
ازش تمجید کن ... حتا اگه بهش نمی‌گی از کوچک‌ترین رفتارای مثبتش تشکر کن ...
اگه بدی ای بوده مسولیتش رو بپذیر و فراموشش کن ... این تو بودی که در اون موقعیت قرار گرفتی‌ و با اون اتفاق هم فرکانس شدی ...
اگه رویایی از رابطه باهاش در سر داری تجسمش کن ، تو تابلوی تجسمت عکستون رو بچسبون...و فقط و فقط ازش ممنون باش ...
انتقادهای ذهنی‌....بدگویی ازش تو گروههای دوستی...و هر حس منفی ای نسبت بهش داشتن .. فقط و فقط اوضاع رو بدتر می‌کنه ...
نمیدونم الان چه حسی داری ... ولی‌ هرچیز بینتون بوده چه خوب چه بد ... محصول طرز فکر و باورهای تو بوده ...
از همین لحظه به بعد دنیای جدیدی میتونه بینتون شکل بگیره ... فقط باید بخوای ...
خوشحال باش
تو به هر چیز که بخوای میرسی‌

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد